👥 گفتوگو با خانم رئیسزاده بانوی فعال محیط زیستی و مشاور امور بانوان در فرمانداری(مهرماه 97-98) شهرستان کاشمر
👥✍️ گفتوگو/ سیما اسکندری
☀️ مدتها پیش شنیدم که شخص مشاور امور بانوان در فرمانداری پس از سالها دستخوش تغییر شده است و خانم رئیسزاده در این جایگاه قرار گرفتند. ایشان را نه از نزدیک، دیده بودم و نه میشناختم. حال با ایشان گفتوگو کردم؛ زمانی که برای اولین بار با خانم رئیسزاده در جلسهای آشنا شدم فهمیدم این بانوی محترم بیش از آنکه مشاور امور بانوان باشد اولین بانوی فعال محیط زیستی شهرستان کاشمر است. به نظر من آدمی با مناصبی که کسب میکند تعریف نمیشود با دغدغههایش معنی پیدا میکند و محترم شمرده میشود…
همراه باشید با گفتگویی جذاب با این بانوی فعال محیط زیستی که چه آن را نشناسیم یا کم بشناسیم او و همراهانش خدمتهای زیادی به اقلیم شهرستان کاشمر کردهاند که شاید سالیان دیگر از آن سخن گفته شود و بر کارهایشان ارج گذارده شود.
1. خودتان را به طور کامل معرفی کنید؟
فهیمه رئیسزاده هستم کارشناس زمینشناسی از دانشگاه فردوسی مشهد و مدت 5 سال است که به صورت جدی فعال محیط زیست هستم. از 25 شهریور 97 به عنوان مشاور امور بانوان در فرمانداری مشغول به کار هستم و در عین حال هر دو فعالیت را در کنار هم دارم.
2. قبل از اشتغال به این کار مشاغل دیگری را هم تجربه کردهاید؟
حدود 8 سال در روستاهای کوهسرخ، بیارجمند و کاشمر مهندس معدن بودم.
3. کار معدن برای یک خانم چگونه است؟ اگر دختر نوجوانی از شما برای این کار مشاوره بخواهد ترغیبش میکنید مهندس معدن شود یا خیر؟
در زمان دبیرستان به خاطر علاقهای که به معلم زمینشناسیام سرکار خانم کرمانیان داشتم وارد این حوزه شدم. بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه، یک مشکلی که در شهرستان برای کار در معدن برای خانمها وجود داشت مشکل امنیتی بود؛ همیشه باید یکی از افراد خانواده همراهم میبود. با این حال من آن زمان با یک بچه کوچک به مدت 8 سال این کار را انجام دادم. یکی از مسائلی که در بخش معدن برای خانمها اتفاق میافتد حقکشیهایمان است؛ مثلا عدم پرداخت حقالزحمه، جدی نگرفتن کار و گزارش های ماهانه. وقتی هم که مشکلاتمان را به استان ارجاع میدادیم استان میگفت: خودتان باید در شهرستان حلوفصلش کنید و ما نمیتوانیم کاری انجام دهیم. با اینکه من جزء نظام مهندسی هم بودم، در 20 سال پیش حضور زنان در معادن به خصوص در شهرستان کاشمر هنوز تعریف نشده بود و خب یک سری رقابتهای ناسالمی هم وجود داشت. با این حال اگر دختر نوجوانی پیش من بیاید و به این رشته علاقمند باشد تشویقش میکنم ؛ چون در این رشته جای پیشرفت زیاد است و ما الان خانمهایی داریم که پستهای مدیریتی در صنایع و معادن کشور دارند و یا در معادن بزرگ ایران به عنوان کارشناس کار میکنند.
4. در حال حاضر دوست دارید چگونه تعریف و معرفی شوید؛ یک فعال محیط زیست یا مشاور امور بانوان در فرمانداری ؟
مدتهاست که در حیطه فعالیتم تعامل خوبی با ادارات دارم و همه جا از قبل من را به عنوان فعال محیط زیست میشناسند بعد مشاور امور بانوان. خودم بیشتر دوست دارم فعال محیط زیست باشم و بانوان را به این حوزه علاقمند کنم.
5. چگونه محیط زیست را به مشاور امور بانوان پیوند میزنید؟
در برنامه محیط زیست هم سعی دارم نقش بانوان را پر رنگ کنم به گونهای که همایشی داشتیم با عنوان ” نقش بانوان در گذر از تغییر اقلیم” که از آقای مهندس درویش هم دعوت کردیم و همایش خیلی خوبی بود. الان هم کلاسهایی با موضوعات مختلف برای بانوان برگزار میکنم ؛ مثل مدیریت بحران، حتی سرویس خودرو ،مهارتهای زندگی که خانم ها توانمند شوند و اگر اتفاقی در محیط زندگیشان افتاد مثل سیل و زلزله و… که به محیط زیستمان ربط پیدا میکند آمادگی داشته باشند و یک زن ساده که مختص آشپز خانه یا یک زن کارمند که تمام وقتش به امور اداری و روزمرگی نباشند. ما بیشتر بر روی زنان شاغل، زنان در معرض آسیب مناطق حاشیه شهر و دانشآموزان مانور میدهیم و زنان خانهدار را باید به صورت گروهی آموزش داده تا بدانند به عنوان یک زن در قبال حفاظت محیط زیست نیز مسئولیت دارند. در روستاها در بحث توانمندسازی مالی زنان، در حوزه محیط زیست کار میکنیم و به آنها میگوییم زبالههای خشک روستا را جمع کنند و با کلاسهای رایگانی که از طرف ادارات مربوطه میگذاریم با زباله تر ورمی کمپوست درست کنند که هم بخش درآمدزایی را در بر میگیرد و هم بخش کمک به حفظ محیط زیست.
6. در حوزههایی که فعالیت میکنید آیا حقوق و یا درآمدی کسب میکنید؟
خیر، به عنوان فعال محیط زیست که حقوق و یا در آمدی ندارم حتی الان که به عنوان مشاور امور بانوان در فرمانداری هستم به عنوان نیروی آزاد مشغولم و حقوقی دریافت نمیکنم البته روز اول هم قبول کردم که فی سبیل الله کار کنم.
7. آیا این کار کاریست که واقعا میخواستید یا عوامل دیگری شما را به این مسیر هدایت کردهاند؟
احساس میکنم علاقهمندی به این موضوع یک امر ذاتیست و افرادی که به عنوان حامی محیط زیست فعال هستند یک پیش زمینهای از قبل دارند. من از زمانی که خودم را شناختم به مکانهای تفریحی که میرفتم اولین کاری که با خانواده انجام میدادم این بوده که اطراف را پاکسازی میکردیم و سعی میکردم کمتر از وسایل پلاستیکی استفاده کنم یا وقتی میخواستم برای خانه خرید کنم به میزان لازم آن روز یا هفته خرید کنم و غذایی انبار نکنم، اگر میخواهم جنسی بخرم یک جنس خوب و با دوام بخرم که برای مدت طولانی از آن استفاده کنم. اینها چیزهایی بوده که کسی به من آموزش نداده بود ولی دوست داشتم این اتفاق بیفتد و حالا اینها به عنوان سر فصل محیط زیستی ها آمده که به مردم میگوییم برای تولید زباله کمتر این کارها را انجام دهند.
دو سال پیش هم به صورت مقطعی من کار تحویل کاغذ با لوازم تحریر را در عرض سی روز انجام دادم. که در این سی روز دوهزار و هشتصد کیلو کاغذ جمع کردم و بیشترش از طرف مردم برای مناطق محروم هدیه شد که ما آنها را تبدیل به لوازم التحریر کردیم و به روستاهای محروم ارسال شد.
8. بهترین بخش کار شما چیست؟
اگر الان هر دو بخش کارم را کنار هم قرار بدهم بهترین بخش کارم این است که ارتباطم و زمینه فعالیتم بیشتر و بهتر شده است و بیشتر میتوانم از امکانات ارتباطی مجموعههای مختلف در زمینه آموزشی که میخواهم داشته باشم،استفاده کنم. الان با تعامل با ادارات شهرستان خیلی بهتر میتوانم در حوزه آموزش شهروندی فعالیت کنم.
9. بدترین قسمت کار شما چیست؟
بدترین قسمت این است که بابت حوزه بانوان ردیف مالی و بودجه ای در نظر گرفته نشده که آن را صرف همایشها و برنامهها بکنیم و باز هم وابستهایم و برنامه هایم بیشتر از طرف شهرداری حمایت میشود.
10. از موفقیتهایتان بگویید؟
نمیگویم خیلی آدم موفقی بودم که نمود داشته باشد. ولی خب همین که دیگران حس خوبی نسبت به من دارند و کاری که انجام میدهم، عام المنفعه است، بابتش از کسی توقعی ندارم و من را به عنوان یک زن محیط زیستی و فعال درحوزه بانوان میشناسد که فارغ از هرگونه برنامه و گرایش سیاسی هستم ، خوشحالم.
11. از شکستهایتان بگویید؟
نمیشود گفت شکست. گاهی اوقات یکسری موانع بر سر راهت هست. من در این مدت یاد گرفتم سیلواری عمل نکنم. اوایل یک مقدار هیجانات انسان دارد یعنی یک کاری دوست داری اتفاق بیفتد و خیلی این در و آن در میزنی که سر و صدا یا برخورد میشود. اما بعدا یاد گرفتم کمی مثل آب راهه باریک باشم که سنگی جلو پایم باشد راهم را عوض کنم و با زور سنگ را بر ندارم چون بعد از آن باز سنگی دیگر است، پس باید راهت را عوض کنی. مثلا من زمانی دوستداشتم برای آموزش مسائل محیط زیستی به بچه ها به مدارس ورود کنم اما مساعدت نمیشد ولی حالا با گذشت زمان و تغییر شرایط و حضور افراد آگاهتر در باب این مسائل، برای برگزاری کلاسهای آموزشی دیگر مشکلی نداریم و حتی مدیران مدارس از یک فعال محیط زیست میخواهند که در مدرسهشان برای آموزش زیست محیطی به دانشآموزان حضور یافته و وقت بگذارد.
12. اگر در مسیرتان دچارخستگی و ناامیدی شوید و احساس رکود کنید چه راهی برای بدست آوردن انگیزهتان پیدا میکنید؟
من هر زمان ناامید میشوم یک دو روزی در خانه میمانم و خودم را بازسازی و ترمیم میکنم بعد دوباره شروع میکنم. احساس میکنم هر کسی حق دارد برای خودش تصمیم بگیرد و درکاری که میکند خودش را تشویق و تنبیه کند.در این زمان خودم را بازبینی میکنم. با خود میگویم اگر در طول این مدت توانسته باشم یک تاثیر مثبت گذاشته باشم پس باید ادامه دهم.
13. آیا الگو یا شخصیت الهامبخشی مد نظرتان بوده که به شما در کار انگیزه داده است؟
من هر چیزی که یاد گرفتهام از بزرگانی مثل آقای مهندس درویش یاد گرفتهام. دوستانی که با آنها در تماس هستم یا در مجموعه باغ حکمت ترشیز که استاد بزرگ ما در ادب و هنر آقای دکتر سادات و آقای دکتر خاتمی پور و خانواده زیست محیطی جناب صمیمی هستند.اینها الگوهای خوب من هستند و یکی از بزرگترین افتخارات من این است که در مجموعه باغ حکمت ترشیز هستم و من را پذیرفتند.
14. دغدغهمندی خود را بیشتر در چه زمینهای حس میکنید در زمینه محیط زیستی یا امور بانوان؟
در هر دو مورد. الان از بخش بانوان در بخش محیط زیستی به نحو احسن استفاده میکنم. چون اعتقاد شخصی من این است که زنان و دختران ما در هر سنی که بتوانند آموزش خوبی در هر زمینهای ببینند بچههایی که تربیت می کنند با همین حساسیت پرورش پیدا میکنند.
15. چند مورد از فعالیتهای محیط زیستی خود بگویید؟
نذر طبیعت؛ زمانی ما به این نتیجه رسیدیم که محیطبانی محیط زیست نیاز به کمک دارد، هم از نظر نیرو کم هستند و وسعت کارشان زیاد است و هم از نظر مالی بودجه کمی از طرف دولت به آنها پرداخت میشود. ما صندوقی تشکیل دادیم به عنوان صندوق نذر طبیعت که از دوستان کمک مالی دریافت میکردیم، نمایشگاه و بازارچه خیریه برگزار کردیم. با پولهایی که جمع شد اولین بار اقدام به خرید یک دوربین حرفهای برای محیطبانی کردیم که آنها با استفاده از این دوربین تقریبا از درگیریهای نزدیک و روبه رو با شکارچی جلوگیری میکردند. در همین بحث نذر طبیعت گلریزان داشتیم و ما گلریزان را بابت محیطبان هایی انجام میدهیم که در بند بوده و بحث قصاص و پرداخت دیه دارند و تا کنون سه مورد آزاد شدند. البته این یک کمپین سراسری است و همه ما در آن شرکت میکنیم و مبلغی را واریز میکنیم و این یک کار جمعی و قطره قطره ایست. همچنین برای حیات وحش منطقه در فصلهای مختلف علوفه تهیه کردیم.
اردیبهشت که روز زمین پاک بود از مدرسه شهاب شروع کردم چون عضو افتخاری انجمن محیط زیست آنها هستم. ما در عرض سه روز چهارصد دانش آموز دختر و پسر را پوشش دادیم. ابتدا من با توجه به سنشان برایشان به صورت تئوری مسائل را توضیح میدادم بعد داخل محوطه سه کارگاه بود یک کارگاه دور ریختنیها و بازیافتیها که آنجا با وسایل و با توجه به علاقهشان هر چیزی میخواستند درست میکردند. یک کارگاه قلمهزنی و شناخت گیاهان آپارتمانی بود، یکی هم امداد و نجات و آموزش کمکهای اولیه بود. بچهها در این دوره آموزش خوبی دیدند و امیدوارم این کارگاه ها ادامه پیدا کند.
هم اکنون در روستاهای دامنه کوهها به مردم آموزش میدهیم که باحیات وحش رفتاری دوستانه داشته و اگر میخواهیم زنده بمانیم بایداز آنها پشتیبانی وحمایت کنیم؛ چون ما به عنوان یک انسان فکر میکنیم همه طبیعت باید در اختیار ما باشد و همه به خاطر ما آفریده شدند در صورتی که انسان تنها موجودی ست که زمین به آن احتیاجی ندارد زیرا همیشه مصرف کننده و ضرر رسانیم. به آنها یاد میدهیم وقتی در فصل بهار به کوه میروند و گیاهان دارویی را جمع میکنند به اندازه نیازشان جمع کنند و یک بخشش را برای تکثیر در سال آینده نگه دارند و ریشه گیاهان خوردو را از خاک بیرون نکشند. این پوشش گیاهی باید باشد تا ما جمعیت زیادی از میش، بز و آهو ،خزنده و پرنده….را داشته باشیم.
امسال هم با شکایت و پیگیریهای موسسه ما و حمایت و رای به موقع و هوشیارانه دادستان محترم کاشمر از ورود آمریکایی ها به منطقه جهت شکار در فصل زایش جلوگیری شد و مجوز شکار آنها لغو شد.
پاکسازی رودخانه و تفرجگاههای کاشمر و برگزاری همایش و اکران پنجمین و ششمین جشنواره بین المللی فیلم سبز در کاشمر که تنها شهری بود که بعد از مراکز استانها در ایران این اتفاق خوب در آن رقم خورد.
البته کارهای زیادی هست که خب الان در خاطرم نیست.
16. به نظر شما جنسیت در پیشرفت یا عدم پیشرفت شما موثر بوده؟
خیر. من در شهرستان به خاطر جنسیتم مشکلی نداشتم بیشتر به خاطر اهدافم مشکل داشتم.
17. به نظر شما در شهرمان کاشمر تا چه حد نگاه جنسیتزده باعث عدم پیشرفت یا نافرجامی زنان در کارها شده است؟
خانمها برای پیشرفت به مشکل بر میخورند، اما بیشتر خودشان برای خودشان مشکلساز میشوند؛ یعنی با یک ترس شروع میکنند. مثلا تفاوت مدیر زن و مرد در این است که خانمها در پست مدیریت با حساسیت ودقت بیشتری عمل میکنند که بیشتر برای اثبات حقشان است. البته ما زنان برای اینکه خودمان را ثابت کنیم باید بیشتر از مردان تلاش کنیم. خانمها بیشتر خودشان با یک ترس وارد یک عرصه فعالیتی میشوند و مردم هم متوجه این قضیه هستند که ما خودمان محتاطانه عمل میکنیم و شجاعت یا اعتماد بنفس کاملی را از خودمان نشان نمیدهیم. زمانی که به بازرسی میروم،میبینم زنانی که کارمند اداره هستند بیشتر از دو تا مسئولیت را دارند و از آن ها توقع دارند دقیقا سر وقت کارشان را تحویل دهند. یک زن کارمند وقتی وارد خانه می شود یک خانم خانهدار است باید از همسر و بچههایش حمایت کند و فرزند خوبی برای پدرومادرش باشد و … که همه اینها را یک نفر خانم انجام میدهد اما آقایان تقریبا حوزه فعالیتشان تعریف شده است و ما هم به عنوان یک خانم قبول کردیم بیشتر از این از آقایان توقع نداشته باشیم.
18. به نظر شما چه راه کارهایی به پیشرفت در این عرصه کمک میکند؟
به نظر من اگر به کاری معتقدی باید آن را انجام دهی؛ یعنی هر لحظه درگیر این موضوع نباشی که از الان به بعد چه میشود. باید راجع به کارت پیشدرآمد و برنامهریزی داشته باشی که میخواهی چه کار کنی و با احتیاط برخورد کنی ولی آنقدر اعتقاد داشته باشی که اگر کاری درست است انجامش بدهی.
19. در جایگاهی که هستید به عنوان مشاور امور بانوان، بهترین کاری که در حوزه بانوان انجام دادید که وقتی در نهان خودتان به آن فکر میکنید به خودتان میبالید چه کاریست؟
من کارهایم را به گونهای برنامهریزی کردم که خانمها خودشان را بهتر بشناسند و علاقهمندیهایشان را به آنها نشان بدهم. در این چندین ماهی که مشاور امور بانوان بودم کلاسهای متعددی گذاشتم؛ آشپزی، خودآرایی، شیرینی پزی، ایمنی و… . اولین جلسهای که با زنان شاغل داشتم، آنها را به یک اردوی تفریحی دعوت کردم ، آنجا خانمها همدیگر را نمیشناختند. آنها را روبه روی هم قرار دادم تا خود و شغلشان را معرفی کنند و مشکلی که در حوزه شغلی خود دارند بیان کنند. این دیدار نتایج خوبی در پی داشت اولا این بود که خانمها باهم صمیمی شدند و در هر اداره یک دوست دارند و تقریبا اینگونه مشکلات کاری برطرف میشود، دوما اینکه علاقهشان نسبت به شغلشان بیشتر شد؛ زیرا فهمیدند اگر این خانم در اداره خودش مشکلی دارد این مشکلات فقط و مختص به خودشان تنها نیست؛ چون قبلا میگفتند در حق ما ظلم شده حالا متوجه شدند باید اعتماد به نفس بیشتری داشته باشند وباهم همفکری کنند. البته آقایان هم همین مشکل را دارند آقایان هم گاهی اوقات احساس میکنند دیده نمیشوند و زحمتهایشان را کسی نمیبیند ولی خانمها باتوجه به جنسیتشان فکر میکنند بیشتر در حقشان ظلم میشود.خوشحالم در این مدت تعداد زیادی از بانوان همراهم هستند و از این بابت از این دوستان سپاسگزارم.
20. در دوران مدرسه چگونه شاگردی بودید؟
یک شاگرد متوسط در یک مدرسه متوسط. البته هیچگاه دانشآموز هنجارشکنی نبودم و همیشه تابع قوانین مدرسه بودم.
21. آن چیزی که امروز هستید به آموزش کودکی شما مرتبط بوده است؟
آموزش کودکی در خانواده است. مادر من با اینکه سواد ابتدائی دارد اما همیشه زنی قانع بوده، بریز و بپاش نداشته و در زندگی محافظه کارانه عمل میکرد. چون پدرم یک کارمند ساده بود ما طوری بزرگ شدیم که نه احساس کمبود داشتم و نه آنقدر مرفه بودیم که چیزی برایمان مهم نباشد. در زندگی خود هم قانع هستم. من ندیدم مادرم غذای اضافهای را دور بریزد و این هم در ذهن من هست که خوراک خانوادهام را طوری تهیه کنم که مازادی برای دور ریختن نداشته باشد. از والدینم بیاحتیاطی ندیدم که مثلا شاخه درختی بشکنند یا آتش بیخودی درست کنند و با دیدن این رفتارها ناخودآگاه اینگونه عمل میکنم. بعد هم تحصیلات دانشگاهی کسب کردم، با افراد دیگر در تماس بودم که همه باعث شد که من آنچه امروز هستم باشم.
22. موفقیت از نظر شما چیست ؟
به نظر من هر کسی که هدفی دارد و بتواند به نحو احسن به هدفش برسد یا کار مفیدی انجام داده و تاثیر مثبتی داشته وبه دیگران ضرری نرساند، موفق است.
23. همسر شما در این مسیر تا چه حد همراه و حامی شما بوده است؟
تا حدودی. البته بیشتر از اینکه حامی باشند هشدار دهنده هست؛ چون با توجه به حیطه فعالیت من که محیط زیست است و خطرات خودش را دارد بیشتر نگران من است.
24. خانوادهتان حامی شما هستند؟
بله دخترم حامی و همراه من است.
25. آیا لحظهای بوده که حس کنید همسرتان و فرزندتان کارها و زحمات شما را نمیبینند و با شما همکاری نمیکنند و فقط خودتان و خودتان هستید که بدون هیچ پشتوانهای برای پیشرفت خودتان تلاش میکنید ؟
بله اوایل همین طور بود و برای اثبات خودم باید مداوم تلاش میکردم.
26. چه تفریحاتی برای خود دارید؟
یکی از تفریحاتم حضور در باغ حکمت ترشیز و کتابکده نردبان آسمان است و حضور در طبیعت و بودن در کنار دوستان خوبی که در این مدت پیدا کردم.
27. آیا شده گاهی اوقات با وجود زمان کافی که برای برقراری نظم و حضور عاطفی برای خانه و خانوادهتان میگذارید باز هم بگویند تو برای ما وقت نمی گذاری؟
بله همیشه. چون من صبحها در وقت اداری درگیر کارهای اداریام هستم و بعد از ظهرها هم کارگاههای آموزشی و بازدید از کارگاه بانوان فعال و پویای شهرمان .
28. یک زن موفق بودن کار دشواریست یا یک مرد موفق؟
مرد موفق بودن سختتر است چون تمام حواسشان را برای رسیدن به هدفشان متمرکز میکنند. زنان به خاطر حس سازندگی که دارند اینطور نیستند. یاد گرفتند وقتی بچه کوچکی دارند ساعتها آن را با وسایل ساده و کم هزینه مشغول کنند و اینگونه در هر رشتهای که هستند ذهنشان مهندسیوار عمل میکند. زنان میدانند اگر مشکلی برایشان پیش بیاید باید از راه دیگری وارد شوند. اما وقتی آقایان درگیر یک پروژه سنگین هستند و وقت کمتری برای خانواده میگذارند که با عدم همراهی و شکایت خانواده مواجه میشوند این ناراحتی بر روی کارشان تاثیر میگذارد. اما خانمها هم زمان میتوانند هم همسر و بچههایشان را پشتیبانی و مراقبت کنند هم روی کارشان تمرکز کنند.البته در همه موارد استثناء هم هست.
29. پنج سال دیگر خود را چگونه میبینید؟
امیدوارم بهتر از امروز باشم و دوست دارم تعداد خانمهایی که وارد این عرصه میشوند بیشتر شود. البته هستند کسانی که در این عرصه میتوانند خیلی بهتر از من عمل کنند یا حتی تاثیرگذارتر باشند اما ورود نمیکنند یا اگر هم میآیند مقطعی هستند و من نمیتوانم از کسی کاری را درخواست کنم که بابت آن حقالزحمه نگیرد.
30. یک یا چند بانویی را معرفی کنید که به نظرتان میتوانند همچون شما شخصیت الهامبخشی برای زنان شهرمان باشند؟
موفقیت من به اندازه ای نبوده که الهام بخش باشم چون هنوز در حال یاگیری و الهام گرفتن از شخصیتهای مثبت اطرافم هستم و داشتن دوستان خوب نعمت است وشکر نعمت واجب. بانوانی که برای رسیدن به اهداف و تحقق آرزوهایشان تلاش میکنند ، هریک میتوانند برای ما الهام بخش باشند که خدا را شکر تعدادشان بسیار است و از ذکر نامشان معذورم .
31. به عنوان یک زن فعال حرف آخرتان برای زنان شهرمان چیست؟
در درجه اول از آقایانی تشکر میکنم که اگر همراهی آنان نبود امکان انجام بسیاری از فعالیتها را نداشتم بیشتر از همه، از مجموعه شهرداری که این سالها خیلی به من کمک کردند و بعد از مجموعه باغ حکمت ترشیز و اداره منابع طبیعی و محیط زیست و دوستان حامی محیط زیست کاشمر سپاسگزارم
حرف آخرم برای خانمها این است خودشان را قبول داشته باشند و برای کاری که میخواهند انجام دهند اعتماد به نفس لازم را کسب کنند.برای زنان سرزمینم از خداوند آرزوی موفقیت دارم.
🍀ممنون از همراهی و حضور گرم خانم رئیسزاده عزیز🍀
اگرگروهی ازکسانی که دوست دارندبه پاکسازی طبیعت کمک کنندتشکیل شودوماهانه درتاریخ های مشخصی اجراشودخیای خوب است.