اعظم طالقانی در گدار “رجل سیاسی” ( نگاهی گذرا به زندگی اعظم طالقانی)
✍ سیما اسکندری
یکی از موضوعات مهم در منازعات سیاسی ایران مسائل مربوط به زنان است در صورتی که خود زنان کمتر در امر سیاست و سیاست گذاری سهیم هستند؛ زیرا همیشه ورود زنان به این عرصه با تنگناهای بسیاری مواجه بوده و تقسیم مناصبات سیاسی برای آنان با بیعدالتی، تبعیض و جنسیتزدگی همراه است. اما آنچه تاریخ در تمامی جوامع از کشورهای پیشرفته و دموکراتیک گرفته تا کشورهایی که از لحاظ برابری جنسیتی جایگاه مناسبی ندارند نشان میدهد این است که این تغییر و بهبود در زندگی سیاسی و اجتماعی زنان باید در بطن جامعه و از سوی زنان اتفاق بیفتد. در این میان زنان فعال و کنشگر سیاسی و اجتماعی هستند که شاید بیش از زنان دیگر دغدغه زندگی عادلانه و به دور از سکسیسم (جنسیت زدگی یا سکسیسم به معنی باور یا نگرشی است که یک جنسیت یا جنس را پستتر از دیگری و درجه دوم میداند) را دارند و در راستای تبعیضزدایی فعالیتهای موثری را انجام میدهند تا بتوانند روند بهبود وضعیت زندگی زنان را تسریع ببخشند.
اعظم طالقانی فعال و کنشگر سیاسی و اجتماعی از این دست زنان بود. او ششمین فرزند مرحوم آیت الله طالقانی و از نه سالگی شاگرد مکتب پدر بود. مرحوم طالقانی آزادمردی انقلابی که از وقتی انگیزهها و دغدغههای فرزندش را شناخت مشوق حضور او در اجتماع و پرداختن به خواست ها و دغدغههایش بود. اعظم از سن هفده سالگی با وجود دو فرزند و در حالی که فرزند اولش دچار معلولیت جسمی و مغزی بود پا به عرصه فعالیت های سیاسی و مدنی گذاشت.
او کسی بود که در مسیر فعالیتهایش فاتح نخستینها بود؛ در دوران حکومت پهلوی نخستین زنی بود که که در اعتراض به عدم رعایت حقوق زندانیان راهی زندان ساواک شد و نخستین زنی بود که در آن دوران به حبس ابد محکوم شد. در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی از سال 59 تا 63 نمایندگی مردم تهران را به عهده داشت و با تاسیس ” جامعه زنان مسلمان ” با هدف حمایت و آموزش زنان یکی از اولین¬ها در این حوزه پس از انقلاب بود.
طالقانی در راستای افزایش سطح آگاهی در حوزه زنان مجله پیام هاجر را تاسیس کرد که این مجله در سال 1379 توقیف و با انتشار مجدد آن موافقت نشد. لیکن باری دیگر در سال 1393 با نشریه پیام ابراهیم پا به این عرصه نهاد.
از سال 1376 که اعظم طالقانی در مقاله ای در پیام هاجر با عنوان ” آیا زنان می توانند رئیس جمهور شوند ” منتشر کرد به عنوان نامزد ریاست جمهوری ثبت نام کرد و در سه انتخابات با ثبت نام خود به عنوان نامزد ریاست جمهوری، تفسیر موجود از قانون اساسی را به چالش کشید و در هر دوره شورای نگهبان کاندیداتوری او را رد کرد. او معتقد بود که تعبیر رجال دینی و سیاسی در اصل 115 قانون اساسی مفهوم جنسیتی ندارد و شامل زنان هم می شود و تا زمانی که زنده باشد این کار را انجام می دهد تا تکلیف این عبارت روشن شود. او بر این باور بود زمانی که زنان به حق ریاست جمهوری دست یابند رسیدن به سایر حقوق برای آنان امکان پذیرتر می شود.
طالقانی زنی بود که سالها در در کنار برادران هم فکر و هم راهش برای پیروزی انقلاب اسلامی مبارزه و تلاش فراوان کرد اما بعد از انقلاب هم رزمانِ هم فکرش، او و زنان دیگر را به حاشیه راندند و از بسیاری از حقوقشان منع کردند و او در تمامی دوران زندگیاش قبل و بعد از انقلاب برای دفاع از حقوق زنان و مطالباتشان مبارزه کرد. شاید این سرگذشت بسیاری از زنان در تاریخ جهان است که با اینکه نقش مهم و بسزایی در تغییر حکومتها دارند اما در تمامی حکومتها نادیده گرفته و کم شمارده می شوند.
این بانوی فعال ملی – مذهبی و دبیر کل جامعه زنان انقلاب اسلامی در سن 76 سالگی در حالی که در گدار و گردنه “رجل سیاسی” قانون اساسی ایران ماند و نتوانست با کامیابی از آن عبور کند، چشم از جهان فرو بست.
اما شاید زیباترین و جاودانه ترین میراث و دستاورد او در این سال های کارزار مطالباتی حقوق زنان، پیوندی بود که میان تمامی گروههای زنان فعال اعم از فمینیستهای مذهبی و سکولار(جدا انگاری دین از سیاست) برای رسیدن به یک هدف مشترک برقرار کرد و چهره تازهای از زن مسلمان را به تصویر کشید.
در سال 1384 پس از اینکه برای نامزدی ریاست جمهوری رد صلاحیت شد او تصمیم به تحصن گرفت و کمک دوستان و زنان فمینیست و سکولارش را طلب کرد.گروههای فعال حقوق زنان در کنار یکدیگر و با فاصله اندک گرد هم آمدندکه روزنامهها از این زنان با نام “جنبش زنان ایران” یاد می کنند.
در سال 1386 در زمان دولت محمود احمدینژاد لایحهای با حمایت دولت و قوه قضاییه با عنوان”لایحه جدید حمایت از خانواده” تسلیم مجلس شد که هیچ سنخیتی با حمایت از خانواده نداشت حتی تعدد زوجات را برای مردان آسان و سن قانونی ازدواج را کاهش میداد. طالقانی بعنوان زن فعال مذهبی در کنار کنشگران سکولار و فمینیست در تمام فعالیتها علیه این لایحه نقش داشت و عضو هیئت پنجاه نفری از زنان موثر بود که به همراه شیرین عبادی و سیمین بهبهانی برای جلوگیری از تصویب این قانون به مجلس رفتند.
طالقانی فعالیتهای گسترده و مفیدی در حوزههای گوناگونی در دوران زندگیاش داشت و در سال 92 به پاس یک عمر مبارزه سخت و مستمر او از سوی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات جایزه قلم طلایی را دریافت کرد.
اعظم طالقانی کسی بود که به قول شعر هوشنگ ابتهاج ” صبر من به قامت بلند آرزوست”با صبر و تلاشی که در زندگی شخصی و فعالیت های سیاسی و مدنی اش داشت به تغییر و بهبود امید داشت و در پی رساندن صدای خویش به گوش زنان سرزمینش بود تا با او همراه شوند.
همدلی و همراهی زنان با هر نوع اعتقاد و مذهبی برای رسیدن به یک هدف مشترک و احقاق حقوق زنان ارزشمندترین میراثی است که این زن مسلمان نو اندیش به یادگار گذاشت.روحش شاد و راهش پر رهرو باد…
هزار سال پیش/ شبی که ابر اختران دور دست/ می گذشت از فراز بام من/ صدام کرد/ چه آشناست این صدا/ همان که از زمان گاهواره می شنیدمش/ همان که از درون من صدام می کند/ هزار سال من از میان جنگل ستاره ها پی تو گشتهام/ ستارهای نگفت از این سرای بی کسی، کسی صدات میکند/ هنوز دیر نیست/ هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست/عزیز همزبان/ تو در کدام کهکشان نشسته ای؟/ هوشنگ ابتهاج.
آخرین دیدگاهها