معرفی کتاب “سرگذشت ندیمه”
📚سرگذشت ندیمه
✍سحر اسکندری
سرگذشت ندیمه، شاهکار جاویدان مارگارِت آتوود نویسندهی فمینیست کانادایی تبار است. او این اثر را زمانی که در آلمان بود با ماشین تحریری آلمانی که کرایه کرده بود نوشت. در آن سالها دیوار برلین، بخش شرقی و غربی شهر برلین را از هم جدا کرده بود و آتوود این کتاب را به تاثیر از حکومتهای دیکتاتوری آن زمان نوشت. این کتاب در سال 1995 منتشر شد و پس از انتشار با انتقادات فراوانی روبرو شد و در اواخر قرن بیستم، زمانی که جلوگیری از پیشروی فمینیسم غیر ممکن بود این کتاب یک قصهی هشدار دهنده محسوب میشد. همچنین نمادها و لباسهای شخصیت اصلی داستان تبدیل به نمادهای جنبشهای اعتراضی و گروههای مقاومت شده است.
این رمان به خاطر محتوای ضد مسیحی و غیر اخلاقیاش از فهرست کتابهای درسی مدارس و کتابخانههای آمریکا حذف گردید. همچنین نام این کتاب در میان صد کتاب چالش بر انگیز طی بیست سال گذشته دیده میشود.
“سرگذشت ندیمه” جایزهی گاوِرنِر جنرال و آرتور سیکلارک که مخصوص کتابهای علمی تخیلی بود از آن خود کرد، هرچند نویسنده این کتاب “سرگذشت ندیمه” را علمی و تخیلی نمی داند و در این باره می گوید: ((وقتی اولین بار بیرون آمد به نظر دور از ذهن میآمد اما وقتی آن را مینوشتم مطمئن بودم چیزی نمیگویم که انسانها هرگز یک جایی و در یک زمانی آن را انجام نداده باشند)).
همچنین این اثر به بیش از چهل زبان دنیا ترجمه شده و در سال 1990 فیلمی از آن ساخته و اُپرایی اجرا شد. در سال 2017 نیز یک مجموعهی تلویزیونی بر اساس این کتاب ساخته شده است.
داستان کتاب سرگذشت ندیمه در آینده و پس از ترور رئیسجمهور آمریکا و قتل همهی اعضای کنگره رخ میدهد. قانون اساسی لغو شده و حکومتی تئوکراتیک و تمامیتخواه مسیحی به وجود میآید. داستان از زبان زنی به نام جوون(آف فرِد) بیان میشود که پس از انقلاب و در حین فرار همسر و فرزندش را از دست میدهد و دستگیر میشود. سپس به مرکز سرخ که محل آموزش ندیمهها است منتقل میشود. برای ندیمهها چیزی به نام آزادی فردی تعریف نشده به گونهای که دائما تحت نظراند، خواندن و نوشتن غدقن است و حق مالکیت و حرف زدن برای آنها وجود ندارد. در محل زندگی آنها هیچ گونه شیء تیز و برندهای همچون آینه و شیشه وجود ندارد که مبادا دست به خودکشی بزنند. در این جامعه به خاطر مشکلات زیست محیطی، زاد و ولد کمتر شده و نقش ندیمهها این است که به خانههای فرماندههانی که حکومت تعیین کرده فرستاده و با او همبستر میشوند تا از او دارای فرزندی شوند. در زمانی که آنها در خانهی فرمانده به سر میبرند، جزء داراییهای او محسوب میشوند و حتی اجازه ندارند از نام خود استفاده کنند و نام آنها باید بازتاب نام یک مرد یا ارباب و یا کسی باشد که به او خدمت میکنند.
مارگارت آتوود در سال 2019 کتاب “وصیت ها” که ادامهی کتاب سرگذشت ندیمه است را منتشر کرد. داستان این کتاب پانزده سال پس از اتفاقات کتاب سرگذشت ندیمه رخ میدهد. کتاب “وصیت ها” توانست جایزه ی ادبی” مَن بوکِر” را از آن خود کند.
🔶برشهایی از کتاب سرگذشت ندیمه
📖 در کنار دروازه اصلی شش جسد دیگر آویزانند، حلقآویز، دستانی که از جلو بسته شده و سرهایی در کیسههای سفید که کج شده و روی شانههایشان افتاده است. احتمالا اوایل صبح امروز مراسم پاکسازی مردان انجام شده است. صدای ناقوسها را نشنیدم. شاید به صدایشان خو کردهام و دیگر نمیشنومشان.
📖به نفس نفس میافتم. کلمه ممنوعهای را به زبان آورده. عقیم. دیگر چیزی به عنوان مرد عقیم وجود ندارد، دیگر به شکل رسمی وجود ندارد. این فقط زنها هستند که بارور یا نابارورند. قانون این است.
📖آیا میداند که من اینجا هستم، زندهام، به او فکر میکنم؟ مجبورم همینطور فکر کنم. آدمِ در تنگنا مجبور است هر چیز امیدوارکنندهای را باور کند. دیگر به ارتباط ذهنی عقیده دارم، ارتعاشات اثیری و این جور خزعبلات. پیش از این هرگز چنین چیزهایی را باور نداشتم.
📖بعضی از فرماندهها ندیمه ندارند. همسران بعضی از آنها فرزند دارند. شعار این است: از هر یک از زنان بسته به تواناییاش، برای هر مرد بر حسب نیازش. بعد از دسر این شعار را سه بار تکرار میکنیم. این جملات از انجیل بود، یا دست کم آنها اینطور میگفتند.
📖چطور میتوانستم به زنی که تا آن حد تهی و غمزده بود حسودی کنم؟ آدم فقط به کسی حسودی میکند که داراییهایش را زیبنده خود بداند.
📖 مردم حاضر به انجام هر کاری هستند جز پذیرش بیمعنا بودن زندگیشان.
📖 بهتر بودن معنایش این نیست که بهتر برای همه. بهتر همیشه برای بعضی ها یعنی بدتر
آخرین دیدگاهها